جدول جو
جدول جو

معنی علی بابا - جستجوی لغت در جدول جو

علی بابا
(عَ)
دهی است از دهستان تراکمه، بخش کنگان، شهرستان بوشهر. واقع در 116 هزارگزی جنوب خاوری کنگان، و دو هزار و پانصدگزی راه فرعی لار به گله دار. ناحیه ای است جلگه و گرمسیر و مالاریائی. دارای 61 تن سکنه. آب آن از چاه تأمین می شود. و محصول آن غلات و خرما و تنباکو است. اهالی به زراعت اشتغال دارند، و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
علی بابا
(عَ)
سلطان علی بابا، وی از جمله ملازمان سلطان محمودخان برادر میرزا الغبیک گورکانی، در جنگ ’اندجان’ بوده است. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 261)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چِ)
دهی از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان که در 24 هزارگزی جنوب علی آباد واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 135 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار. محصولش غلات، ارزن و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان بافتن شال و کرباس وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زَبْ با)
ابن ابراهیم. محدث بود و از عمر بن علک مروزی روایت کرد. و ابوزرعه روح بن محمد از علی زباب روایت می کند. (از تاج العروس) (منتهی الارب). نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
لغت نامه دهخدا
علی بن عبدالعزیز مکنی به ابوالحسن بن زیاده الله بن ابی مضر (فرزند ابومروان بن زیاده الله است. مؤلف المغرب بنقل از حجاری در المسهب گوید: ابوالحسن علی تواناترین شاعر این خاندان بوده و از اشعار او است:
لاتسفنی الا بکأس اذا
شربتها تملک عقلی جمیع
و زادک الله سروراً اذا
سقیتنی بالجام او بالقطیع
لاتوقع الخمر الی مدّه
اولی و احلی من زمان الربیع.
و نیز از اشعار جالب او است:
یا سالباً عاشقیه
و عاشق کل تیه
و من مدامی و نقلی
من وجنتیه و فیه
هلا جزیت فؤادی
ببعض ما لک فیه.
(المغرب فی حلی المغرب ج 1 ص 93)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بِ)
ابن محمود بن محمد رابض بدخشانی. او راست: اخلص الخالصه، که ملخصی است از خالصهالحقائق لما فیه من اسالیب الدقائق تألیف عمادالدین محمود بن احمد فارابی. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 699)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن افراسیاب پاشا. وی پس از پدرش، از طرف سلطان عثمانی والی بصره گردید. و در اواخر عمر به هند کوچ کرده و در آنجا درگذشت. وی در زبانهای فارسی و عربی و ترکی دست داشت و اشعاری از او نقل کنند. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 751 بنقل از تذکرۀ نصرآبادی ج 3 ص 67)
وی از امرای متهور سپاه ایلدرم بایزید در جنگ با امیرتیمور گورکانی بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 508)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان مرغا بخش ایذه شهرستان اهواز. واقع در 60 هزارگزی جنوب باختری ایذه، با 115 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(عَ ؟)
ابن حسن ببای حنفی. متکلم بود. او راست: المعانی السنیه فی شرح مقدمه السنوسیه فی العقائد، که در 29 ذی حجۀ سال 1178 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الخدیویه ج 2 ص 55. هدیهالعارفین ج 1 ص 768. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 506)
لغت نامه دهخدا
(عَ بَ دَ)
دهی است از دهستان جلال وند، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. این ده مشهور به گلیانه است. رجوع به گلیانه شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ذِ)
ابن احمد بن خلف بن محمد باذش انصاری غرناطی، مشهور به ابن باذش و مکنّی به ابوالحسن. وی نحوی بود. رجوع به ابن باذش و غرناطی و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 15. الصلۀ ابن بشکوال ص 419. بغیهالملتمس ص 406. الدیباج ابن فرحون ص 205. بغیهالوعاه سیوطی ص 326. کشف الظنون ص 111 و 212 و سایر صفحات. هدیهالعارفین ج 1 ص 696
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: ترکی آی، ماه + فارسی بابا، پدر، نامی است که مادران ماه را دهند آنگاه که کودکان شیرخوارۀ خود را با نشان دادن ماه بازی دهند
لغت نامه دهخدا
(عَ)
وی سردار لشکر سلطان محمود سلجوقی بود و وقتی محمود از عم خود سلطان سنجر شکست خورد، سلطان سنجر درباره این علی بار از کمال الدین علی سمیرمی سوال کرد که اکنون کجا است. وی جواب داد که ’انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک’ و سلطان سنجر این تقریر را بسیار پسندید و برادرزادۀ خود را مورد نوازش قرار داد. برای تفصیل بیشتر رجوع به دستورالوزراء خوندمیر ص 207 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن عثمان بن سلیمان باباطاغی رومی حنفی. وی در سال 1140 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- فضائل قریش. 2- الفوائد العاملیه فی حل العوامل القاهریه ای الجرجانیه. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 765. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 197)
لغت نامه دهخدا